(M) Measurable : به معنی قابل اندازه گیری بودنه. یعنی امتحان شاخص خیلی راحت ممکن باشه و علاوه بر کارکرد کمّی، قابلیّت تعریف کارکرد کیفی شاخص در قالبای متغیر کمّی رو هم داشته باشه.
(A) Achievable : به معنی قابل رسیدنه.
(R) Realistic : به معنی واقع گرایانه س. یعنی شاخص باید با فعالیّتها، مأموریّتها و خطمشی و راهبردهای واقعی سازمان و با بخشهای حساس و کلیدی کارکرد سازمان در رابطه باشه.
(T) Time frame : به معنی چهارچوب و محدوده وقتیه. یعنی شاخص باید دورهی آزمایش معیّن داشته باشه.
(D) Data Base : به معنی بانک اطّلاعاتیه. یعنی داده ها، اطّلاعات لازم و مربوط به شاخص باید وجود داشته باشه.
هر شاخص کارکرد از یه عدد دارای واحد اندازه گیری تشکیل شدهاست. عدد، اندازه اهمیّت (مقدار) و واحد، معنی اون عدد رو به ما نشون میدهد و همیشه به یه هدف متّصل ان. شاخصها میتونن به وسیله واحدهای یه بعدی مثل ساعت، متر، نانو ثانیه، دلار، تعداد گزارشات و … نشون داده شن. واحدهای اندازه گیری چند بعدی هم میتونن مورد استفاده قرار گیرند. اینا شاخصهایی هستن که به صورت نسبت دو یا چند واحد پایه بیان می شن. بیشتر شاخصهای کارکرد جزء یکی از شش گروه زیر قرار میگیرند:(عفتی داریانی و بقیه،۱۳۸۶،ص ۱۳)
- تاثیر: اندازه برآورده شدن نیازها به وسیله روند رو نشون میدهد.
- کارایی: اندازه به کار گیری منابع به وسیله هر کدوم از فرایندها واسه رسیدن به اهداف پایانی رو نشون میدهد.
- کیفیت: درجه یکی بودن کالا و یا خدمت با انتظارات و نیازای مشتری.
- زمان سنج: اندازه درست انجام شدن و سر وقت بودن هر کدوم از عملیات رو اندازه میگیرد. محدودیتی باید واسه زمان انجام این فعالیّتها تعیین شه این محدودیّتها بر مبنای نیاز مشتریان تعیین می شن.
- بهرهوری: اندازه ارزش افزوده هر روند رو نشون میدهد که می تونه بر مبنای تقسیمبندی ارزش نیروی کار و منابع مصرف شده باشه.
- امنیّت: اندازه سلامتی سازمان و محیط کاری کارمندان رو اندازه گیری میکنه.
هم اینکه باید در نظر داشت شاخصهای کارکرد و اهمیّتشان باید هم جهت با بحثهای زیر تعیین شه :
- نیاز مشتریان
- حصول توافق در تصمیم گیری
- قابل فهم بودن
- توانایی استفاده وسیع
- تفسیر پذیری یکنواخت
- قابلیّت برابری با حسگرها (شاخصای فعلی )
- توانمندی در تفسیر یافته های
- اقتصادی بودن اجرایی
با بررسی متون میتوان دریافت که شاخصها و سنجههای آزمایش کارکرد میتونن دارای سرفصلهای کلی زیر باشن : (آرمسترانگ،۱۳۸۵،صص ۶۳-۶۲)
مالی – مانند درآمد، ارزش صاحبان سهام، ارزش افزوده، نرخهای بازده، هزینه ها
خروجی – مانند واحدهای تولید یا پردازش شده، ظرفیت پذیرش، حسابهای جدید
تاثیرگذاری – رسیدن به یه استاندارد (کیفیت، سطح خدمات و چیزای دیگه ای به جز اینا)
تغییرات رفتار – در قبال مشتریان داخلی و خارجی مانند تکمیل کار، پروژه، سطح استقبال از خدمات، نوآوری عکس العمل – مانند قضاوت بقیه، همکاران، مشتریان داخلی و خارجی
زمان – مانند سرعت پاسخگویی یا گردش کار، نتیجه های کار در مقایسه با جدول زمانبندی، اندازه کار عقب افتاده ، زمان بازاریابی، زمانای تحویل.
۲-۱-۵-۲ تعیین وزن شاخصا و اهمیت اونا
تعیین اهمیّت هر کدوم از ابعاد و محور شاخصها دلیل مشخص شدن شاخصهای دارای بیشترین و کمترین اهمیّت میشه. واسه تعیین ضرایب و اوزان شاخصها، روشهایی از جمله روش لیکرت، روش گروه غیرواقعی[۳] (NGT) ، روش بوردا[۴]، روش انتخاب عقاید کارشناسان[۵]و روش تحلیل سلسله مراتبی[۶] (AHP) رو میتوان نام برد.
روش تحلیل سلسله مراتبی یکی از راه های مهم قابل استفاده در این مورد که در علم مدیریت هم کاربرد زیادی داره، به حساب میآید که از اصول اساسی تفکّر منطقی زیر پیروی می کنه: (رحیمی،۱۳۸۵،ص ۴۳)
- اصل ترسیم درخت سلسله مراتبی
- اصل تدوین و تعیین اولویّتها
- اصل سازگاری منطقی قضاوتها
تصمیم گیری براساس روش AHP از مزیّتهای خیلی از جمله الگوی واحد قابل فهم، تکرار روند اجماع و ترکیب قضاوتها، بده و بستان بین عوامل تشکیلدهنده گزینه، ترکیب مطلوبیت گزینهها، راه و روش تحلیلی و سیستمی، نبود اصرار بر تفکّر خطی، ساختار سلسله مراتبی و اندازه گیری موارد نامشهود در تدوین و تعیین اولویتا برخورداره.
روش AHP با طبقه بندی سلسله مراتب ساختاری و وظیفه ای براساس مقایسات زوجی اولویتها بنا شده، که تصمیم گیرنده، به ترسیم درخت سلسله مراتب تصمیم که عوامل مورد مقایسه و گزینههای حریف مورد آزمایش در تصمیم رو نشون میدهد پرداخته و بعد مقایسات زوجی صورت میگیرد.
همین مقایسات، وزن هر کدوم از عوامل رو هم جهت با گزینههای حریف مشخص میسازه و در آخر یه الگوریتم ریاضی به گونهای ماتریسهای حاصل از مقایسات زوجی رو با هم دیگه ترکیب میسازه که تصمیم بهینه به خاطر اختصاص ضرایب به بهترین وجه ممکن حاصل میشه. البته اندازه سازگاری تصمیم با قضاوتها در این مرحله دارای اهمیّت خاصی بوده وسازگاری مقایسات رو مشخص می کنه.
۲-۱-۵-۳ استاندارد گذاری و تعیین وضعیت کارکرد مطلوب شاخصا
تعیین ملاک کارکرد و مقدار تحقّق شاخص به صورت کمّی یا کیفی و اندازه رشد کارکرد در سالهای گذشته به صورت میانگین و یا میانگین متحرک واسه دو یا چند گذشته با در نظر گرفتن اهداف خاص تعیین شده واسه اون دوره و پدیدههای مؤثّر در چگونگیی تحقق اون شاخص، استخراج و معیّن میشه. در تعیین وضعیّت مطلوب کارکرد شاخص، باید واقع گرایانه و غیر بلندپروازانه انجام داد و توافق واحدهایی که وظیفهی انجام و عمل به اون شاخص رو برعهده دارن جلب کرد.
۲-۱-۵-۴ امتحان و اندازه گیری یافته های
واسه هر شاخص، کارکرد واقعی رو با بهره گرفتن از مجموعه واقعیّتهای موجود، مشخص و با استاندارد کارکرد مطلوب مقایسه کرده و نسبت به وضعیّت تحقق اهداف اون شاخص، بررسیهای لازم انجام میشه.
۲-۱-۵-۵ استخراج یافته های
در آخر تحلیلهای لازم انجام شده، و در صورت ضرورت، اقدامات اصلاحی جهت بهبود کارکرد در اون شاخص رو مشخص میکنن. یه نکته اینکه در یافته های کارکرد معمولاً راه و روش و دیدگاه حاکم در آزمایش کارکرد مورد توجّه خاص قرار میگیرد. مثلاً اگه آزمایش کارکرد یه روند مورد توجه باشه، یافته های این اندازه گیری منتهی به تعیین وضعیّت مطلوب یا بد بودن کارکرد اون روند میشه. اگه روند موجب افزایش ارزش افزوده واسه سازمان شه، کارکرد مطلوب وگرنه دلیل منفی بودن کارکرد روند رو باید بررسی کرد(رحیمی ، ۱۳۸۵،ص ۴۳).
۲-۱-۶ آزمایش کارکرد مالی
کارکرد اشاره به ماهیّت و کیفیّت عملی داره که سازمان واسه هدایت مأموریتش به سمت سودآوری انجام میدهد. توانایی مالی یه سازمان در بهرهوری ،فروش و سودآوری، کارکرد مالی نامیده میشه. کارکرد مالی در شرایط و متغیرهای مختلفی مورد بررسی قرار میگیرد. خیلی از سیستمهای اندازه گیری کارکرد، کارکرد مالی سازمان رو اندازه گیری می کنن، مانند: فروش،سود، هزینه، بازده سرمایه گذاری(ROI)و… .این روشهای اندازه گیری کارکرد بیشتر بر یافته های قبلی فعالیّتا تأکید دارن و سازمانها از اونا واسه درک و تشخیص اثر روش هدف دارها و برنامههایی که اجرا شده، استفاده می کنن(Shahin,2011,p.107).
آزمایش موقعیّت مالی یه شرکت در روند تصمیم گیری چیزی حیاتی و لازمه، چون که عملیات یه شرکت ممکنه با وجود تولید محصول خوب، کنترل کیفیّت منظّم و ساختار سازمانی منظم و هماهنگ، به خاطر بحران مالی دچار ورشکستگی شه(حسن زاده و همکاران،۱۳۸۸،ص ۱۹۰).
ملاک مطلوب آزمایش یعنی شاخص یا شاخصایی که تو یه نگاه کلّی بشه اون رو مبنای آزمایش کارکرد به حساب آورد. ملاک مطلوب، وضعیت مؤسسه یا سازمان رو به صورت کمّی و کیفی واسه ذینفعان سازمان بیان می کنه به کار گیری معیارهای مطلوب، همون روش آزمایش کارکرد براساس شاخصهای تعریف شده علمیه. اینم بگیم که در لیست رتبه بندی صد شرکت برتر کشور که هر ساله به وسیله سازمان مدیریت صنعتی ارائه میشه، از شاخصهای اصلی زیر واسه مقایسه کارکرد شرکتها و رتبه بندی اونا استفاده میشه، :
جدول۲-۲):شاخصای اصلی جهت مقایسه کارکرد شرکتها(افجه و همکاران،۱۳۸۸،ص ۱۱)
v رشد فروش | v بازده فروش |
v رشد سود | v بازده دارایی |
v نسبت مالکانه | v بازده ارزش خاص |
اهداف مالی معمولاً با قابلیّت سوددهی شرکت ربط داره و اندازه گیری میشه؛ مثلا سود عملیاتی، بازده سرمایه، رشد سریع فروش، ایجاد جریانهای نقدی و تازگیاً ارزش افزوده اقتصادی از معیارهای مالی هستن(روحی و همکاران،۱۳۸۹،ص ۱۰۷).
پانیگراس و تئودوریدیس[۷] ضمن تعریف اندازه گیری کارکرد تحت عبارت: نظارت و ایجاد فرایندی که اطمینان میدهد، روش هدف دارهای اتّخاذ شده به وسیله سازمان منتهی به رسیدن به اهداف کلّی اون میشن، بیشتر مدلهای اندازه گیری کارکرد رو بر رسیدن به تعدادی از سنجهها(معیارهای) مالی کلیدی مثل بازده سرمایه گذاری(ROI)، بازده داراییا(ROA) و بازده سرمایه بکار گرفته شده(ROCE)متمرکز میدانند و اونا این مسئله رو هم اعلام کردهان که این معیارها به دلیل اینکه در اندازه گیری ابعاد چندگانه کارکرد مثل درجه چگونگی موافق شدن با محیط در مقایسه با موفقیّت اون، شکست خوردهان، مورد انتقاد قرار گرفتهاندPanigyrakis et al,2007,pp138-139)).
بنیتو[۸] از سه ملاک عینی کارکرد به نامهای فروش، سود و اندازه بازده داراییها(ROA)استفاده کرد که فروش، دقیق شدن و فوکوس کردن بر تاثیر شرکت در جذب درخواست داشت که این میتونست شاخصی واسه موقعیت بازار باشه ولی این مطلب رو که چیجوری میتوان به طور کارا به اینجور موقعیتی رسید، مشخص نمیکنه. سود، از راه کارایی در محاسبهی حاشیه سود ناخالص نشون داده میشه و اندازه بازده دارایی بوسیله مقایسه سود در ازای منابع مورد استفاده، اثرات اندازه رو از بین میبرد(Gonzalez-benito et al,2005,p80).
شوهام و بقیه[۹]به فکر بودن که بطور سنّتی کارکرد از راههای زیادی عملیاتی میشد که مثلاً شامل سهم بازار، سودآوری، برگشت دارایی یا برگشت سرمایه گذاری، موفقیت محصول جدید و اندازه گیری ترکیبی مثل این متغیرها بود(Consuegra et al,2007,p384)
مهمت دمیربگ[۱۰] (۲۰۰۵)، کریستس بی فوتوپولاس[۱۱] و اونجلس ال پوسماس[۱۲] (۲۰۰۹) به فکر بودن که شرکتایی که بر بهتر شدن کیفیت اجناس و فرایندهایشان تأکید دارن به بهتر شدن درآمدها و کاهش هزینه ها دست می-پیدا کنن. پس کارکرد مالی یه شرکت می تونه بوسیلهی افزایش سطح فروش، درآمد، سطح هزینه کارکرد، برگشت سرمایه گذاری و داراییها وافزایش سهم بازار اندازه گیری شه(Waqas Raja,2011, p112).
چیکوان[۱۳] مؤلفه های کارکرد رو در دو دسته قرار داده :
واسه به دست آوردن جزییات بیشتر و جستجو در بین هزاران پایان نامه
در موضوعات جور واجور و دانلود متن کامل اونا
با فرمت ورد به سایت zusa.ir مراجعه کنین
۱)کارکرد بازار- شامل مؤلفه های حفظ مشتری، جذب مشتری جدید
۲)کارکرد مالی- شامل مؤلفه های اندازه برگشت دارایی(ROA)، سهم بازار، رشد فروش(بختیاری،۱۳۸۵،ص ۳۸).
هالت، توماس، کتچن و اسلی تر[۱۴] بازده سرمایه گذاری، بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام رو به عنوان معیارهای کارکرد به کار گرفتن(Taylor et al,2008,p3).
فورچون[۱۵] (۱۹۹۹)به دنبال یه مجموعه گستردهتری از معیارهای کارکرد مالی بود:درآمد، سود(حاشیه سود خالص × ۱۰۰)، داراییها، حقوق صاحبان سهام، ارزش بازار، درآمد هر سهم، درآمد هر سهم درزمان ۱۰ سال، کلّ بازگشتیا، کلّ بازگشتیا درزمان ۱۰ سال.
معیارهای کاپلان و نورتون[۱۶] (۱۹۹۲) بر مبنای کارت امتیاز متوازن(چشم انداز مالی) قرار داشت که بوسیله جریان وجوه نقد، رشد فروش هرساله، درآمد عملیاتی، سهم بازار و بازده حقوق صاحبان سهام اندازه گیری میشد(Kenneth M. York et al, 2004, p29).
جانسون و سو ئنن[۱۷] در مطالعه ای که روی ۴۷۸ شرکت در دوره زمانی۱۹۹۸-۱۹۸۲داشته ان ۱۰ شاخص رو به عنوان شاخصهای شرکتای مؤفّق در نظر گرفتهان که سودآوری و نقدینگی از بین این شاخصها مربوط به سرمایه در گردش میباشه. سودآوری یکی از شاخصهای مهم در آزمایش کارکرد مالی شرکتها حساب می-شه، که با استفاده و سود عملیاتی (ROA) از معیارهایی مثل بازده داراییها ناخالص و … محاسبه میشه(Johnson
[۱]. Vision
[۲].mision
[۳] .Nominal Group Technics
[۴] .Borda
[۵]. Expert Choice
[۶] .Analytic Hieratchy process
۱٫Panigyrakis & Theodoridis
[۸] .Benito
[۹]. Consuegra et al
[۱۰] .Memet Demirbag
[۱۱] .Christos B Fotopoulus
[۱۲] .Evangelos L.posmas
[۱۳] .Chiquan
[۱۴] .Hult , Tomas, Ketchen & Slater
[۱۵] .Fortune
[۱۶] .Kaplan and Norton
[۱۷]. Johnson & Soenen