و دو باب و یک خاتمه است. در باب اول کلمه را به اسم، فعل و حرف تقسیم میکند. (همان: ۲۸۰)
۴-«دستور» غلام حسین کاشف نیز که در سال ۱۳۲۵ در استانبول نوشته است، شامل دو بخش است؛ بخش اول از الفبا و تقسیم کلمات سخن گفته است و دراین باره مینویسد: «اقسام کلام را ما به ده قسم تفریق میکنیم و آن اقسام را بخشهای ده گانهی کلام نام نهیم، آن اقسام بر وجه آتی است: اسم، ضمیر، صفت، کنایات، فعل، فروعات فعل، ظروف، ادوات جر، ادوات عطف و اصوات. در میان
بخشهای ده گانهی کلام، اسم، ضمیر، صفت، کنایات: فعل و فروعات فعل تغییر پذیر هستند؛ ولی ظروف، ادوات جر و ادوات عطف، اصوات غیر متصرف هستند.» (کاشف، ۱۳۲۹: ۱۶).
۵-در «دستور تاریخی زبان فارسی» در دورهی ایران باستان، انواع کلمات شامل اسم، صفت، عدد، ضمیر، فعل، قید، حروف اضافه، حرف ربط و اصوات است. در دورهی میانه شامل اسم، صفت، عدد، ضمیر، فعل، قید و حرف اضافه میشود. (ابولقاسمی، ۱۳۸۵: ۲۶۷-۲۸۵)
۶-میرزاحبیب اصفهانی در «دستور سخن» (تألیف ۱۲۸۷ هـ ق) میگوید: «کلمه بر سه قسم است: اسم، فعل و حرف. اسم، کلمهای است که در رساندن معنی اش، احتیاج به چسبیدن و اتصال به کلمهی دیگر ندارد و زمان را نمیرساند؛ مانند بزرگ و کوچک و غیره. فعل، کلمهای است که در رساندن معنی احتیاج به چسبیدن به کلمهی دیگر نیست. ولی یکی از زمانهای سه گانه را میرساند؛ مثل رفت و میرود. حرف کلمهای است که در رساندن معنی احتیاج به کلمهی دیگر را دارد، مثل «از» که آغاز را میرساند.» (صنیع، ۱۳۷۸: ۱۱۸).
۷٫ قریب نیز در اثر خود یعنی «دستور زبان فارسی»به اسلوب السنهی مغرب زمین چنان که از نام آن نیز بر میآید، به شیوهی دستورهای اروپایی، اقسام کلمه را نه قسم میداند: اسم، صفت، کنایه، عدد، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، اصوات. (دهخدا، ۱۳۷۷: ۱۳۲)
۸٫ پنج استاد بزرگ (همایی، قریب، یاسمی، مینوی، فروزانفر) در این باب میگویند: «کلماتی که در سخن گفتن به کار میرود و مطالب ما به وسیلهی آن بیان میشود نه قسم است:اسم، صفت، کنایه، عدد، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت. (۱۳۷۰: ۲۰)
۹٫ عبدالرحیم بن حاج محمد حسین همایون فرخ که مدتی هم در فرهنگستان زبان فعالیت داشته است در «دستور جامع زبان فارسی» کلمه را شش قسم بر میشمارد:اسم، صفت، فعل، قیود، ضمیر، حرف. (۱۳۳۷: ۲۲ )
۱۰٫ پرویز ناتل خانلری نیز میگوید: «هر کلمه با چشم پوشیدن از رابطهای که در جمله با کلمات دیگر دارد، هفت نوع است. اسم، صفت، ضمیر، قید، فعل، حرف، صوت» (خانلری، ۱۳۵۲: ۲۱۰)
۱۱٫ خیام پور کلمه را به اعتبار نقش و عملی که در جمله دارد، به شش نوع تقسیم میکند: اسم، فعل، صفت، قید، شبه جمله، ادات (حرف) (۱۳۵۲: ۱۱)
۱۲٫ سید کمال طالقانی در «اصول دستور زبان فارسی» کلمه را بر نُه قسم میداند و در این رابطه میگوید: «کلمه لفظی است مفرد که برایش معنایی باشد و آن بر نه گونه است: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، اصوات» (۱۳۴۹: ۷)
۱۳٫ هوشنگ فیروز منش، مسیح فقیه و منیژه سرکیشکی اقسام کلمه را بدون توجه به رابطهی آنها به یکدیگر بر نه گونه تقسیم کرده اند: اسم، فعل، قید، صفت، عدد (صفت شمارشی) کنایات (ضمیر، اسم اشاره، موصول، مبهمات، استفهام) حرف ربط، حرف اضافه، اصوات (۱۳۶۴: ۳۵)
۱۴٫ تقی وحیدیان کامیار در مقالهای با نام «اقسام کلمه»، کلمه را نه نوع دانسته است: اسم، ضمیر، صفت، فعل، قید، نقش نما، صوت، کلمهای که قید را توصیف میکند، کلمهای که صفت را توصیف میکند (۱۳۸۶: ۲۱-۲۸)
۱۵٫ ارسلان گلفام نیز در «اصول دستور زبان» که آن را بر اساس زبان شناسی جدید نوشته است، اجزای کلام را بر هفت قسمت، تقسیم میکند: اسم، صفت، فعل، حروف اضافه، قید، حرف ربط و شبه جمله که دربارهی آن میگوید: «در مطالعات دستوری نوین از آن جا که این قبیل واژهها اغلب به صورت منفرد به کار میروند و در ساختار دستوری جملهها تأثیر گذار نیستند چندان مهم تلقی نمیشود و در مقوله بندی بنیادی واژهها قرار نمیگیرد» (۱۳۸۶: ۴۳)
۱۶٫ در«دستور مفصل امروز» نوشتهی خسرو فرشیدورد نیز آمده است: «ما کلمه و گروههای مربوط به آن را بر روی هم بر شش قسم، تقسیم کردیم، اسم، گروه اسمی، صفت و گروه وصفی، فعل و گروه فعلی، قید و گروه قیدی، صوت و گروه صوتی، حرف» (۱۳۸۲: ۱۸۱)
۱۷٫ در «دستور زبان فارسی۲» انوری و گیوی آمده است: «اسم، فعل، ضمیر، صفت، قید، حرف و شبهجمله، مقولههای هفتگانهی زبان است. آن را انواع کلمات یا طبقات دستوری یا اقسام هفتگانهی کلمه نیز میگویند» (۱۳۸۹: ۱۰)
۱۸٫ در دستور گشتاری مهدی مشکوه الدینی نیز از پنج گروه سخن گفته شده است: گروه اسمی، گروه فعلی، گروه صفتی، گروه حرف اضافهای، گروه قیدی(۱۳۷۹: ۷۰)
جدول زیرتعدادی از دستورنویسان ونظراتشان را در رابطه با اقسام کلمات، به صورت کلی نشان میدهد.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |